-
سال تحصیلی 92-93
شنبه 6 مهرماه سال 1392 17:42
برعکس هر سال که کلی شوق و ذوق واسه شروع مدرسه ها داشتم امسال دارن هلم میدن برم مدرسه! بجای اینکه 8 ساعت برای المپیادم بخونم دارم 8 ساعت میرم مدرسه سر کلاس دینی و تاریخ و ادبیات و از این چرت و پرتا!! برعکس همین امسالم درسایی مث ورزش و تاریخ و اینامون معلماش با وجدان شدن چه وضعشه؟!!! خیلی شیک تو صف جلو مدیرتون دقیقا...
-
سمپاد
پنجشنبه 10 مردادماه سال 1392 13:16
دارم فکر می کنم به دوم ابتدایی. زمانی که واسه اولین بار اسم تیزهوشان به گوشم خورد! زیاد می شنیدم ولی نمیدونستم چیه! فقط میدونستم معلمم با پنجمیا کار می کنه تا توی امتحانش قبول بشن ولی نمی دونستم اینکه قبول بشن یا نشن چه فرقی داره! کم کم بزرگ شدم رفتم چهارم ابتدایی و دوباره تیزهوشان اسمش آشناست ولی واقعا چیه که مامانم...
-
ثال به صال
یکشنبه 26 خردادماه سال 1392 16:50
ای بابا ! یه سال دیگه هم گذشت... به کوتاهی افتادن برگ از درخت ، به کوتاهی قله ی آرزو های بزرگ ، به کوتاهی یک ثانیه ، به کوتاهی یک لحظه ، به کوتاهی عمر ، به کوتاهی ... وقتی نزدیک ترین دوستت میشه بزرگترین دشمنت وقتی بزرگترین دشمنت میشه نزدیک ترین دوستت ... وقتی کسایی که دوسشون داری ازت متنفر میشن ، وقتی از کسایی که...
-
شروع !
چهارشنبه 1 خردادماه سال 1392 16:09
سلام به همگی منم به لطف این دوستان شدم یکی از مدیران وبلاگ و همینجا میگم دست جفتتون مرسی از خودم چیز زیادی ندارم بگم فقط یه سری چیزای معمول اسمم آیسان هست ١٧ سالمه(الان اینجا جو من ترانه ١٥ ساله اس به خدا D:) و اهل شهر خوجمله تبریز هستم (; دیگه جونم براتون بگه که یه زمانی المپیاد زیست میخوندم و فعلا هم ترکش کردم تا...
-
پشه
چهارشنبه 1 خردادماه سال 1392 12:39
میتونم خیلی راحت وهپی واینجورحرفا یا حتی باکلمه هایی که امروز مُد شده یه مشت نوجوون بلغورکنند پشت سرهم به طوری که فرصت نکنندآب دهنشونم قورت بدن شروع کنم . ولی من این نیستم وراستش یه جاهایی آن دورترها ازاین همه اَدا برای این جماعت همیشِه ناراضی خسته هم شدم . آدم یه وقتایی میادُ یکی روخیلی "تمیز"طوری که هیچ کس...
-
من نامه!
شنبه 21 اردیبهشتماه سال 1392 20:29
خُب اول از همه سلام ُ اینا دیگه...! منم یکی از نویسنده های این وبلاگ هستم فُور اگزمپل :د اسمم سوگند هست و ۱۷ سال و ۶ ماه تقریبن سن دارم. تبریزی هم هستم تازه من هم زمانی مشغول المپیاد و این صحبت ها بودم...ولی خُب بعد از مرحله دو کارمون با المپیاد فُور اور تموم شد! تکلیف هم معلوم دیگه! حتمن و حتمن قبول نمیشم! مگر معجزه...
-
بی عنوان !
چهارشنبه 18 اردیبهشتماه سال 1392 15:16
"بی عنوان" هم خودش یه عنوانه ! خب الان مثلن پست اوله باید خودمو معرفی کنم ! نه ؟ :دی جونم براتون بگه که اسمم امیرِ !تولدمم 18 آذره (یادتون نره تبریک بگین :دی ) خب اینم از معرفی من!بقیه نویسنده ها هم خودشون خودشونو معرفی میکنن :دی از معرفیم معلومه شیرازیم !نه ؟ :) میدونی الان توی برزخ گیر کردم نمیدونم مرحله 2...